قلب
حرکت خون در بدن در نتیجه نیرویی است که با انقباضات منظم قلب ، فشردگی رگها در اثر حرکات بدنی و یا انقباضات عضلات صاف اطراف رگهای خونی اعمال میگردد. اهمیت نسبی هر یک از این مکانیزمها در ایجاد جریان خون در جانوران مختلف متغییر است. در مهره داران قلب نقش عمده را در گردش خون بازی میکند. قلب پستانداران از چهار حفره تشکیل شده است. خون برگشتی از ششها وارد دهلیز چپ شده و به بطن چپ میرود و سپس به گردش خون سیستمیک (بدنی یا عمومی) رانده میشود.
خون جمع شده در بدن به دهلیز راست میریزد و سپس به بطن راست عبور کرده و از آنجا به ششها تلمبه میشود (گردش خون ریوی). دریچه از برگشت خون از سرخرگها (آئورت و شش) به بطنها ، به دهلیزها جلوگیری میکنند. این دریچهها غیر فعال هستند و با اختلاف بین حفرههای قلب ، باز و بسته میشوند.
دریچههای دهلیزی بطنی توسط رشتههایی به نام طنابهای وتری به ستونهای کوچک متصل هستند. طنابهای وتری از برگشت لبهای دریچهها به داخل دهلیزها هنگام انقباض بطنها و زمانی که فشار داخل بطنها خیلی از فشار داخل دهلیزها جلوگیری میکنند.
ساختمان دیواره قلب
دیواره قلب پستانداران از داخل به خارج تشکیل شده است، از آندوکارد که آندوتلیوم سادهای است که به صورت لایه نازکی سطح داخلی حفرههای قلب را مفروش میکند. لایه دوم میوکارد یا عضله قلب است که بخش قابل انقباض قلب میباشد و تقریبا تمام حجم قلب را تشکیل میدهد و لایه خارجی یا اپیکارد یا اپیگاریوم نامیده میشود.
این لایه نیز به صورت ورقه نازکی سطح خارجی قلب را میپوشاند، این مجموعه در داخل کیسهای از فیبرو سروز (لینی آبشامهای) به نام آبشام قرار میگیرد. آبشام محتوی مایع شفافی است و باعث تسهیل حرکات قلب میشود. آبشام کیسه دو جدارهای است که از دو لایه داخلی یا امثاییکه به سطح قلب میچسبد و لایه خارجی یا لایه جداری تشکیل شده است. قلب از سه نوع عمده عضله دهلیزی ، عضله بطنی ، رشتههای عضلانی تخصص یافته تحریکی و هدایتی تشکیل شده است.
ساختمان بافت شناسی عضله قلب
میوکارد یا عضله قلب از دستجات رشتهها یا سلولها کم و بیش پهنی تشکیل میشود هر رشته مانند عضله اسکلتی مخطط بوده ، میوفیربلهای (تارچهها) مشخصی تقریبا نظیر عضله اسکلتی که محتوی فیلامانهار اکتین و میوزین هستند. از کنار هم قرار گرفتن غشای دو سلول مجاور دو نوع منطقه بوجود میآید، یکی هنگامی که انتهای یک رشته عضلانی عمود بر انتهای رشته عضلانی دیگر قرار گرفته تشکیل میشود. و صفحه ارتباطی یا صفحه بین سلولی یا دیسکها درهم فرو رونده یا دیسک انترکاله نامیده میشود.
در این صفحات انتهای رشته سلولی عمود برهم چین خوردگی زیادی دارند و بطور موازی باهم سیر کرده و مقاومت در این ناحیه بسیار کم است و فقط 400/1 مقاومت غشای خارجی رشته عضله قلب است. این مناطق همیشه در خط (z) بوجود میآیند. منطقه دوم از کنار هم قرار گرفتن غشاهای کناری یا جانبی سلولها یا رشتهها تشکیل میشود، بوسیله اتصالات محکم غشاهای دو سلول مجاور کاملا بهم نزدیک میشوند! این مناطق را اتصالات محکم مینامند. این تشکیلات علاوه بر اینکه سلولهای قلبی را بطور محکمی در کنار هم قرار میدهند، سبب تسهیل عبور جریان الکتریکی از یک سلول قلبی به سلول دیگر میگردند.
سن سی سیوم
سن سی سیوم به بافتی گقته میشود که دیواره حد فاصل سلول از بین رفته و هستهها موجود باشند. قبل از اختراع میکروسکوپ الکترونی تصور بر این بود که بافت عضلانی یک بافت سن سی سیال است. زیرا با میکروسکوپ نوری دیواره حد فاصل سلولها به خوبی قابل تشخیص شود. اما بعد از اختراع میکروسکوپ الکترونی و مطالعه بافت عضلانی قلب توسط آن مشاهده گردید که سلولهای عضلانی قلب یک واحد کامل بوده و هر یک بوسیله یک غشای سلولی احاطه میشوند و حالت سن سی سیالی ندارند.
اما به دلیل ارتباط خاص سلولی بین وجود صفحه بین سلولی و اتصالات محکم شکافی بافت قلب از نظر عملکرد همانند یک سن سی سیوم رفتار کرده ، یعنی بواسطه این تشکیلات سلولهای عضلانی قلب چنان محکم و فشرده به یکدیگر متصل شدهاند که هرگاه یکی از سلولها تحریک شود پتانسیل عمل حاصله به تمام سلولها انتشار مییابد و در تمام قلب منتشر میشود. یعنی سلولهای قلب همانند یک کل واحد یا یک سلول عمل میکنند و به همین دلیل به جای سن سی سیوم بافتی ، سن سی سیوم عملی گفته میشود.
پتانسیل عمل در عضله قلبی
بخش اول پتانسیل عمل یعنی دپولاریزاسیون سریع و اورشوت آن که در نتیجه عمل کانالهای سریع سریمی انجام میشود . بعد از دپو لارزیاسیون سریع و اورشوت، پتانسیل عمل در عضله بطنی دارای یک فاز کفهای است، کفه توسط دسته دیگر از کانالها که با کانالهای سریمی سریع فرق دارند ایجاد میشوند. این کانالها بر خلاف کانالهای سدیمی سریع به آهستگی باز میشوند و کانالهای آهسته نام دارند و یونهای کلسیم و سدیم را هدایت میکنند.
همچنین دیر باز شدن کانالهای پتاسیمی به ایجاد کفه کمک میکند. یکی که در فاز کفهای وارد سلول میشود و به شروع انقباض سلولهای بطن کمک میکند. روپولاریزاسیون سلولهای بطنی در اثر بسته شدن کانالهای آهسته کلسیمی و سریمی و باز شدن با تاخیر کانالهای پتاسیمی صورت میگیرد.
فعالیت الکترونیکی عضله قلب
قلب یک تلمبه عضلانی است که خون را به دستگاه سرخرگی پمپ میکند. موج تحریک در قلب پیس میکر با بخش مولد ضربان شروع میشود. گسترش موج تحریک در بقیه قلب بستگی به نحوه تماس سلولها دارد. اتصالات بین رشتههای عضلانی در قلب مقاومت پایین داشته و اجازه عبور به فعالیت الکترونیکی از یک سلول به سلول دیگر را میدهد، همین امر سبب انقباض همزمان عضله قلبی میشود.
عوامل موثر بر خواص سلولهای عضلانی قلب
استیل کولین که از انتهای رشتههای عصبی کونیرژیک آزاد میشود، نوسانی بین پتانسیل تولید شده در سلولهای پیس میکر را زیادی میکند و در نتیجه تعداد ضربان قلب را کم میکند، این فرآیند اثر کرونوتروپیک منفی نامیده میشود. رشتههای پاراسمپاتیک کولیزژیک و گره سینوسی و گره دهلیزی بطنی قلب مهره داران عصب دهی میکند. اپی نفرین و نورا اپی نفرین هم تعداد ضربان را افزایش داده (اثر کرونرتروپیک مثبت) و هم قدرت انقباض قلب را زیاد میکند (اثر انیوتروپیک مثبت).
تنظيم جريان و گردش خون در بدن بهوسيلهٔ قلب انجام مىگيرد. قلب عضوى است ماهيچهاي، تقريباً به اندازه يا کمى بزرگتر از مشت بسته و به وزن تقريبى ۳۰۰ گرم که در قفسه سينه و در بين دو ريه جاى گرفته است. قلب درون کيسهٔ ظريفى بهنام آبشامه قلب قرار دارد که محتوى مايعى است و قلب را در برابر فشارها و ضربات مکانيکى حفظ مىکند، ضمناً رگهاى مختلفى که به قلب متصل هستند آن را در جاى خود نگه مىدارند. ديوارهٔ قلب از خارج به داخل از سه لايه پريکارد، ميوکارد، آندوکارد تشکيل شده است. درون قلب ۴ حفره وجود دارد که دو تا بالايى دهليز و دو تاى پائينى بطن ناميده مىشوند. دهليز راست با بطن راست توسط يک دريچه سه لتى ارتباط دارد و دهليز چپ با بطن چپ توسط يک دريچه دو لتى بهنام ميترال مربوط است. بين دهليزها و نيز بطنها ارتباطى وجود ندارد و يک ديواره ماهيچهاى آنها را از يکديگر مجزا مىکند.
دهليز راست
قسمت بالايى و راست قلب را تشکيل مىدهد و ديوارهٔ نازکى دارد. خون از تمام قسمتهاى بدن، بهاستثناى ششها بهوسيلهٔ سه سياهرگ ”وريد“ به داخل آن مىريزد.
اين سه سياهرگ عبارتند از:
الف- بزرگ سياهرگ زيرين که خون قسمتهاى بالاى بدن ”قفسهٔ سينه، سر و گردن و اندامهاى فوقاني“ را به دهليز راست مىآورد.
ب- بزرگ سياهرگ زيرين که خون قسمتهاى پائين ”شکم و اندامهاى تحتاني“ را در دهليز راست مىريزد.
ج- سينوس کورونر (Coronary Sinus)، که خون تيرهٔ قسمت اعظم ماهيچهٔ قلب را به دهليز راست مىآورد.
سرانجام خون سياهرگى از دهليز راست وارد بطن راست مىشود.
بطن راست
قمست راست و پائين قلب را تشکيل مىدهد و جدار آن از دهليز راست کلفتتر است. تنهٔ سرخرگ ششي، که خون تيره و تصفيه نشده را به ششها مىبرد، از سطح بالايى اين بطن شروع مىشود. در مبدأ اين سرخرگ دريچهٔ سرخرگ ششى قرار دارد.
دهليز چپ
قسمت چپ و بالاى قلب را تشکيل مىدهد و کمى از دهليز راست کوچکتر است ولى ديواره کلفتترى دارد. چهار سياهرگ ششى به آن مىريزند و خون اکسيژندار ششها را به دهليز چپ مىآورند. خون از دهليز چپ با انقباضات آن وارد بطن چپ مىشود.
بطن چپ
قسمت پائين و چپ قلب را تشکيل مىدهد و تقريباً تمام رأس قلب از اين بطن درست شده است. ضخامت جدار اين بطن سه برابر ضخامت بطن راست مىباشد. خونى که از دهليز چپ وارد بطن چپ گرديده توسط سرخرگ آئورت که در قسمت بالا و راست اين بطن قرار دارد با فشار به تمام قسمتهاى بدن به جز ششها مىرود.
نظرات شما عزیزان: